افخمی: شورجه و شمقدری از شاگردهای من بودند
به گزارش وبلاگ بایجانی، تهران (پانا) - بهروز افخمی فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده سینما و تلویزیون مهمان شانزدهمین قسمت از برنامه نوروزترین نوروز شبکه پنج سیما بود.
به گزارش روابط عمومی برنامه نوروزترین نوروز، شانزدهمین قسمت از برنامه نوروزترین نوروز با میزبانی وحید رونقی و زینب پورابراهیم چهارشنبه 11 فروردین ماه روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.
بهروز افخمی فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه نماینده سینما و تلویزیون در برنامه نوروزترین نوروز درباره سریال رعد و برق گفت: سریال رعد و برق برای ماه رمضان آماده پخش خواهد شد و به همین دلیل کار ما 24 ساعته شده است، چون هم هنوز بخش هایی از فیلمبرداری باقی مانده و هم کارهای تدوین و صداگذاری بایستی انجام گردد تا به موقع به پخش برسد.
وی درباره قصه سریال رعد و برق گفت: الان نمی توانم درباره قصه رعد و برق چیزی بگویم، زیرا به دلیل بیماری کرونا و نحوه برخورد دولت با کرونا خیلی تغییرات در قصه برای ما پیش آمد و باعث شد که بخش های زیادی از سریال را که در خوزستان و لرستان می گذشت، حذف کنیم. فیلمنامه قبلی را کنار گذاشتیم و فیلمنامه جدید نوشتیم.
افخمی گفت: از طرف دیگر استان گلستان به دلیل اینکه اولین استانی بود که دو سال پیش درگیر سیل شد، به قدری روایت قصه و مسائل داشت که برای سریال کافی بود به همین دلیل متمرکز روی استان گلستان شدیم و الان ما فصل اول سریال را می سازیم، شاید بعدا برای سیل خوزستان و سیل لرستان که ابعاد آن هم خیلی عظیم تر از سیل گلستان بوده، فصل های بعدی را دوستان دیگر بسازند.
کارگردان شوکران در ادامه مطرح کرد: من می خواستم یک فیلم سینمایی پلیسی ترسناک با نام کاغذ شطرنجی که دهه 60 را روایت می نماید بسازم و ربطی به سیاست ندارد و کاملا پلیسی است اما وقتی سیل آغاز شد، دیدم که سیل کل ایران را فراگرفته و تمامی هم ندارد و تکرار هم نخواهد شد، به همین دلیل این فیلم را کنار گذاشتم و به سمت ساخت یک فیلم یا سریال درباره سیل رفتم.
وی ادامه داد: روز 14 فرودین بود که دریچه های سد دز باز شد و خطر زیر آب رفتن بستان و سوسنگرد وجود داشت. من استخاره کردم و استخاره آیه 164 سوره بقره بود که درباره باد و باران و منافعی بود که از این نعمات و رحمات الهی نصیب انسان خواهد شد و بهتر از این استخاره وجود نداشت. همان زمان با آقای رمضان نژاد که تازه در سیمافیلم مشغول به کار شده بودند تماس گرفتم و به دفتر آنها رفتم که آقای میرباقری هم آنجا بودند و گفتند ما هستیم و 4 روز بعد من به خوزستان رفتم. مقدار زیادی خودم فیلم گرفتم و سپس حسن اسدی فیلمبردار آمد و فیلم گرفت، سپس آغاز کردم به نوشتن سناریو.
کارگردان سن پطرزبورگ بیان نمود: رعد و برق یک سریال حادثه ای است با مایه های کمیک. البته سریال و فیلم های کمدی حادثه ای ژانر شناخته شده ای است و اغلب فیلم های حادثه ای یک طنز و شوخ طبعی هم دارند چون اغلب انسان هایی که سر نترس دارند شوخ طبع هم هستند. در مجموع سریال مفرح و پرحادثه و پرماجرایی است.
وی اظهار کرد: در این سریال شخصیت های زیادی حضور دارند، چون افراد زیادی در ایران سیل را دنبال می کردند و هر جا که اتفاقی می افتاد آنها هم بودند تا کاری انجام دهند، از بچه های انجمن های مختلف مثل انجمن آفرود تا پزشکانی که خود را به این مناطق رساندند و کسانی که جزو نیروهای هلال احمر بودند و وظیفه سازمانی داشتند و سپاه و ارتش که خصوصا در استان گلستان خیلی چشمگیر کار کردند و مردم هنوز هم از آنها به نیکی یاد می نمایند. مردم منطقه اوایل فکر می کردند که تنها هستند، اما بعد دیدند که کل مردم ایران در کنار آنها هستند، آدم های ماجراجو و خیره سری که در جریان سیل درگیر شدند، اما امروز آن رفتارشان عجیب هم به نظر می رسد؛ با این وضعیتی که الان داریم و وحشتی که به همه مردم تحمیل و تزریق شده است که از مرگ این قدر بترسند، از مرگی که هر وقت قرار باشد که بیاید خواهد آمد. حتی در مقطعی می خواستم نام سریال رعد و برق را عوض کنم و بگذارم آن طور که بودیم؛ آدم های نترس و شجاعی که دو سال پیش بودند اما اکنون شاید غریبه به نطر برسند.
کارگردان سریال کوچک جنگلی گفت: من در 28 سالگی کوچک جنگلی را ساختم. استرس و ترسی بابت ساخت این سریال نداشتم چون افرادی که در جنگ بودند تا حدی از ترس عبور نموده اند و حسابشان با خودشان صاف است و من در سال 64 ترسی نداشتم از اینکه چه اتفاقی می خواهد بیفتد.
وی ادامه داد: قبل از انقلاب درس خواندم و دانشکده صدا و سیما که آن موقع نامش مدرسه عالی تلویزیون و سینما بود. تنها کسی هستم که انتها نامه تحصیلی من فیلم سینمایی بوده است،انتها نامه دانشگاهی من یک فیلم نود دقیقه ای بود که بر اساس داستانی از نادر ابراهیمی ساخته بودم این فیلم در 21 سالگی من و در سال 56 ساخته شد. حسن حسن دوست تدوینگر و بهرام بدخشانی فیلمبردار بود، با هم درس خوانده بودیم و برای انتها نامه با هم یک فیلم سینمایی ساختیم.
مجری فصل قبلی برنامه هفت و نقد سینما درباره فعالیتش در حوزه تدریس و آموزش گفت: از سال 58 آغاز به درس دادن در سینما کردم، البته در سن 18 سالگی هم در کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان که خودم هم جزو کسانی بودم که با سینما در این کانون آشنا شدم، تدریس سینما می کردم. اساتیدم در کانون مثل کوروش افشارپناه که اولین معلم من بود، هنوز دانشکده نرفته بودم که به من گفتند بیا و مربی شو و درس بده. آن موقع هفته ای یک بار به قم و چالوس می رفتم و درس می دادم، بعد از انقلاب در تابستان سال 58 بود که اولین کارگاه سینمایی خود را گذاشتم. این مکان الان به نام سیما فیلم است که قبل از انقلاب تل فیلم بود، در ساختمانی حوالی تجریش و در نزدیکی خانه دکتر حسابی که الان فروش رفته است. با کسانی کلاس ها را آغاز کردم که الان دیگر پیر شده اند، مثلا جمال شورجه و جواد شمقدری یکی از شاگردهای من بود.
کارگردان سریال عملیات 125 بیان نمود: آدم های ماجراجو و کسانی که خطر می نمایند و نترس هستند برای من جالبند. آتش نشان ها یک خصوصیت دیگری هم دارند که کسی نمی تواند با کار آنها مخالفت کند. می توان با جنگ و سرباز هم مشکل داشت و گفت که این جنگ میهنی و عقیدتی نیست و کسانی که به جنگ رفته اند، گول خورده اند اما درباره آتش نشان ها این حرف ها را نمی توان زد و با هر چیزی که صورت بلا پیدا کند، می جنگند و جان خود را به خطر می اندازند و خیلی جالب هستند.
وی اظهار کرد: وقتی ساخت سریال عملیات 125 پیشنهاد شد من حس کردم که دوست دارم راجع به این عزیزان کار کنم. البته نشد که به درستی این سریال را بسازم چون در فصل اول از قسمت هشتم من برای ساخت یک فیلم که قبلا صحبت هایش را انجام داده بودم به کانادا رفتم و یک فیلم به اسم بلک نویس به زبان انگلیسی ساختم و بعد که برگشتم دو فصل از سریال توسط راما قویدل ساخته شده بود و من ده قسمت آخر و در واقع فصل چهارم و پنجم را ساختم.
کارگردان عروس که همیشه در کارهایش ساختارشکنی داشته گفت: من به ساختارشکنی فکر نمی کنم و فقط داستان تعریف می کنم. غالبا هم داستان هایی را تعرف می کنم که قبلا هم تعریف شده است. بیشتر فیلم ها و سریال هایی که ساختم اقتباسی است، حال یا آشکار مثل کوچک جنگلی که فیلمنامه ناصر تقوایی که بر اساس داستان احمد احرار نوشته شده بود، مایه کار بوده است. در طول ساخت این سریال امرالله احمدجو و خودم دوباره فیلمنامه را بازنویسی کردیم اما به واقع ما داشتیم روی دوش ناصر تقوایی که فیلمنامه اولیه را نوشته بود، کار می کردیم. مثلا فیلم روز شیطان از روی داستان پروتکل چهارم فردریک فورساید ساخته شده است، یا مثلا شوکران: به نوعی اقتباس از یک داستان امریکایی به نام یک تراژدی امریکایی که بارها ساخته شده و مکانی در آفتاب جرج استیونس ساخته است و حتی یک فیلمساز ایرانی به نام جلال مقدم فیلمی بنام پنجره را بر اساس همین داستان ساخته است که من فیلم را به او تقدیم کردم چون جلال مقدم قرار بود در شوکران بازی کند اما تصادف کرد و از جهان رفت و نقشش به منوچهر صادقپور رسید.
کارگردان فرزند صبح اظهار کرد: من معمولا فیلم ها و سریال های اقتباسی ساختم و داستان هایی که فکر می کردم خوب است به فیلم و یا سریال تبدیل کردم، اما درباره فرزند صبح می توانم بگویم که فیلمنامه و داستان کاملا برای خود من است و شاید هم بعد از دیدن فیلم به این نتیجه رسیدم که بهترین فیلمی بوده که تا به حال ساخته ام و دوستش دارم.
وی درباره برنامه نقد سینما بیان نمود: اگر جنبه آموزشی برنامه تقویت گردد من علاقه مندم که برنامه نقد سینما ساخته گردد، اما نمی دانم که مدیران شبکه پنج هم علاقه ای به برنامه سینمایی هفتگی که لااقل نیمی از برنامه آموزش فیلمسازی باشد دارد یا خیر.
افخمی در انتها درباره روز 12 فورودین 57 گفت: من در روز 12 فروردین آن سال در تهران بودم و در رفراندوم شرکت نموده بودم. چند روز بعد از رفراندوم از تهران خارج شدم و به سمت کردستان و ترکمن صحرا رفتم. در آن موقع یکی از کسانی بودم که داوطلبانه در بخش خبر کار می کردم، هم تدوین و فیلمبرداری انجام می دادم، نریشن می نوشتم، برنامه می ساختم و خیلی آن روزها برایم روزهای شلوغی بود و دائم مشغول کار بودم به همین دلیل حتی به یاد ندارم که کدام صندوق و در کجای تهران رای دادم.
منبع: خبرگزاری پانا